دسـت بـه صورتـم نـزن!
می تـرسم بیـفتـد
نقـاب ِ خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم!
و بعــد ...
سیـل ِ اشـک هـایـم
تـو را بـا خـود ببــرد!
و بـاز ...
مـن بـمانـم و تنهـــایـی ...
باز هم جملات خنده دار
آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!
آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!
اتوبوس من غصه نخور،منم یه روز بزرگ میشم!(ژیان)
اگر از عشقت نکنم گریه و زاری / به جهنم که مرا دوست نداری!
اگه الله کند یاری / چه اف باشد چه سوسماری!
اگر خواهی بمیری بی بهانه / بخور ماست وخیار وهندوانه!
التماس۲A!
ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم / تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی!
ای روزگار / با ما شدی ناسازگار!
بپر بالا که گیر نمیاد!
باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم / من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!
بحث۳۰یا۳۰ ممنوع!
بخور و کارمه / الله نگهدارمه!
به مادرت رحم کن کوچولو!
تا جام اجل نکردم نوش / هرگز نکنم تو را فراموش!
تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی / تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان!
تاکسی نارنجی / از من نرنجی!
تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم!
جون من داداش یه خورده یواش!
جهان باشد دبستانی و همه مردم دبستانی / چرا باید شود طفلی ز روز امتحان غافل؟!!
داداش مرگ من یواش / امان از دست گلگیر ساز و نقاش!
دختر ار بهر عفت میکند چادر به سر / نامه را از زیر چادر میدهد دست پسر!
درخت مکر زن صد ریشه دارد / فلک از دست زن اندیشه دارد!
در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای / سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای!
دلبرا دل به تو دادم که به من دل بدهی / دل ندادم که به من ساندوچ و دلمه دهی!
دلبری دارم چو مار عینکی / خوشگل وزیبا ولی کم پولکی!
دنبالم نیا آواره میشی!
.دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ / ای هیچ تر از هیچ تو بر هیچ مپیچ!
دودوتا هفتا کی به کیه!
حالا که خر تو خره ماهم پیرایدم(ژیان)
رخش بی قرار!
رقیف بی کلک مادر!
رنج گل بلبل کشید وبرگ گل را باد برد / رنج دختر مادر کشید و لذتش داماد برد!
رود میرود اما ریگذارش میماند!
زندگی بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست!
زندگی بدون عشق مانند شلوار بدون کش هست!
ژیان عشقت مرا بیچاره بنمود / ز شهر و خانه ام آواره بنمود!
سر پایینی نوکرتم / سر بالایی شرمندتم(ژیان)
شب و روز رانندگی در جاده ها کار من است / از خطر باکی ندارم جون خدا یار من است!
شکر بترازوی وزارت برکش / شو همره بلبل بلب هر مهوش!
(اینو برعکس هم که بخونی همین میشه)
عشق میکروبی است که از راه چشم وارد میشود و قلب را عاشق میکند!
قربان وجودی که وجودم ز وجودش بوجود آمده است!
کوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد / جاده از افتادگی از کوه بالا میرود!
گاز دادن نشد مردی / عشق آن است که بر گردی!
گدایان بهر روزی طفل خود را کورمیخواهند/ طبیبان جملگی خلق را رنجور میخواهند!
تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم بنازم مطربان را که خلق را مسرور میخواهند!
گلگیرم ولی گل نمیگیرم
نوکرتم ننه!






تکلیفتان را با طرف مقابل روشن می کند:

مـعتقد است: "بوسیدن هنر است و نشان دهنده یک نوع
بیان فردی و کاملاً شخصی از عشق و محبت می باشد."


لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،
پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید...

1.با ماشين ميرن دم بانك
2.در پارك كردن مشكل پيدا ميكنن
3. در اينه آرايششون را چك ميكنن
4.به خودشون عطر ميزنن
5.توي كيفشون دنبال كارتشون ميگردن
6.كارت را وارد ولي پذيرفته نميشه
7.كارت تلفن را ميذارن تو كيف
8.كارت عابر را وارد ميكنن
9.توي كيفشون دنبال كاغذي كه رمز كارت را روش نوشتن
10.مبلغ درخواستي را ميزنن
11 .پول را ميگيرن
12.بر ميگردن توي ماشين
13.استارت و باي
14.پنجاه متر ميرن جلو و نگه ميدارن
15.دوباره جلوي بانك
16.كارت رو از دستگاه ميگيرن
17.پنج كيلومتر ميرن ترمز دستي را ازاد ميكن(ميگم چقدر يواش ميره)!!
1. همشون ميگن به هيچ پسري اطمينان نداريم اما با 10.000 تا دوستن
2. Bf شون مال خودشونه اما خودشون مال همه
3. خيلي اتفاقي وقتي باهاشون دوست ميشي
4 روز بعدش تولدشه!!!!!
4. هميشه 3 يا 4 تا خواستگار دكتر و مهندس دارن ولي قبول نميكنن،
5. همه پسراي دنيا را نگاه ميكنن اما نبايد Bfشون حتي نگاه ي دختر كنه!!
6. هيچ وقت روز تولد Bf را يادش نيست ولي Bf بايد يادش باشه!!
اگه خوشگل باشن باااابااااا اين چه جيگريه
اگه زشت باشن ميگن كي ديگه اينو ميگيره
اگه تپل باشن ميگن چه گوشتيه!!
اگه لاغر باشن ميگن بيچاره ميخواد بميره
اگه مودبانه صحبت كنند ميگن ببين چه لفظ قلم
اگه ركو راست باشن ميگن چه بي حياست
اگه بخوان يه خرده فكر كنند ميگن چه ناز ميكنه
اگه سريع جواب بدن ميگن چه حاضر جوابه
اگه تند راه برند ميگن داره ميره سر قرار
اگه اروم راه برن ميگن دختره امده بيرون چرخ بزنه
اگه باموبايلش صحبت كنه ميگن حتما با Bfش حرف ميزنه
اگه خاستگار رد كنه ميگن يكي زير سر داره
اگه حرف شوهر بزنه ميگن... و
يه دختر خوب هيچوقت زودتر از اينكه از شير بگيرنش عاشق نميشه!!
يه دختر خوب بيشتر از 3 ساعت توي حموم نمي مونه
يه دختر خوب توي رو مامانش وا نميسته و به خاطر قراري داره {و سركاره} 100 تا دروغ نميگه
يه دختر خوب يواشكي دست تو جيب باباش نميكنه
يه دختر خوب واسه كلاس اسمش را عوض نميكنه& ضغرا=هاني كبري=شاني
يه دختر خوب وقتي لباس نداره واسه خودنمايي لباس از همسايه نميگيره
یه لطیفه
* تلفن دختره* ناشناس"سلام عزيزم دوست پسر داري؟؟
دختر:بله شما؟؟
ناشناس:من داداشت،صبركن ميام خونه به حسابات ميرسم.
دوباره ناشناس: سلام خوشگلم دوست پسر داري؟؟
دختر:نه نه اصلا،شما!؟
ناشناس:من دوست پسرتم... واقعا كه!!
دختر: واي ببخشيد بخدا فكر كردم تو داداشمي..
ناشناس:خب داداشتم بذار بيام خونه به حسابات ميرسم.
----------------------------------
*گفتگوي دو دختر* سلام عزيزم خوبي عشقم؟؟ چكارا ميكني قربونت برم؟؟ باشه بعدا ميام ديدنت،كاري نداري خوشگلم-بوس بوس بوس!!! بعد از قطع كردن تلفن * * * واه واه !!! ببين دختره چي كلاسي هم ميذاره واسه خودش انگار از دماغ فيل افتاده!! حالمو بهم زد!
گفتگوي دو پسر* بنال...؟ممد گوساله قرار بود تو بياي اينجا پس چي شد؟؟ زود بيا كره خر منتظرم،همين الان گمشو بيا،،، كاري نداري؟خبر مرگت... *بعد از قطع كردن* * * * اخي بچه خوبي اين ممد -خيلي با مرامه دمش گرم
ادامه مطلب...
مهربان
آنقدر شاعرم امشب که فقط ،
سایه مهرتورا کم دارم
باتو هستم
ای سراپا احساس
خون تو در رگ من هم جاریست ،
جنس ما جنس بلد بودن کانون گل است
نازنین
زندگی جای هدر دادن فرصتها نیست ،
ما مطهر شده ایم ،
پیش رو راه رسیدن به خداست
…
مهربان
سبد معذرتم را بپذیر ؛
کودکی هستم شوخ خانه ام در ته بن بست فراموشی یک زوج قدیمی مانده
خانه دل اما ، جای بکریست هنوز ،
پر سبزینه و ریحان و غزل ،
پر تکرار گیاهان نمو ،
پر ابیات ملون شده در خمره عشق ،
پر انوار خدا.
داخل خانه دل ؛
جای جمعیت هرجائی نیست کل دارائی من تازگی دلکده است
من به دل راز رسیدن دارم ،
من به دل ثروت هنگفت عدالت دارم ،
خوب می فهمم اگر در باران ،
چتر خود را به کسی بخشیدم؛
توشه رفتنم از لطف خدا آکنده ست
خوب میدانم اگر جای توپیشم خالیست ؛
حکمتی در کارست
…
مهربان
سبد معذرتم را بپذیرکار کودک این است ؛
اولش حرف زند ، به تامل بنشیند بعدش
آنقدر شاعرم امشب که فقط ؛
بیستون کم دارم ،
تیشه عاقبتم را بدهید
آنقدر ساده سخن میگویم ؛
که اگر یکنفر از کوچه دل درگذرد ،
دل و دلداده روی هم بیند
…
مهربان
ساعت الآن دقیقا خواب است
- و من و پهنه کاغذ بیدار
روی تو در نظرم نقش نخست ،
و خدا شاهد دیوانگی بنده بازیگوشش
و خود او می داند ؛
که دلم آنقدر آغشته به توست ؛
که اگر از صف فردوس برین ،
طیفی اندازه صد نور میسر سازد
من به آن طیف نبخشم ، دانه ای از مویت
…
مهربان
بازهم ،
سبد معذرتم را بپذیر
آنقدر شاعرم ازتو که نمیدانم کی ،
واژه ات راهی شعرم شده است
لحظه ای گوش بکن ،
یک موذن مست است
آنقدر خوب اذان میگوید ،
گوئی او عکس خدا را دیده
خوش بحالش اما ؛
طرح زیبای خدا را گاهی ،
می توان در پس سیمای عزیزی جوئید
…
مهربان
دیر زمانی ست که من این مسئله را فهمیدم ؛
…
مهربان
آنقدر شاعرم امشب که زمین ،
در پی زمزمه ام مست شده ست
سر ببالین مدارینه کرات نهاده ست و باز
گوشهایش به من آویزانند
آنقدر شاعرم امشب که دلم ،
از پس سینه برون آمده باز
او نگاهش به من است
من نگاهم به قدم رنجه تو
آنقدر شاعرم امشب که فقط ،
روح روحانی تو حال مرا می فهمد
…
مهربان
عاشقی ؛ بارش احساس به روی ذهن است
عاشقی ؛ لمس خدا با چشم است
عاشقی ؛ مظهر نو بودن دل ، در حیات ازلیست
ومن امشب از عشق ، بخود می پیچم
بعد از امشب شاید ،
نقش اعجاز تو را طرح زنم
…
مهربان
ترکه فرضی تنبیه من آماده نشد ؟
یا مرا چوب تادب بنواز ؛
یا بیا و سبد معذرتم را بپذیر
…
مهربان
لذت صبح مجدد اینجاست ،
میروم تا با آب ، غسل آزاده شدن باب کنم
دیگر آن جمله سهراب مرا حسرت نیست ؛
" کعبه ام مثل نسیم ،
میرود باغ به باغ ،
میرود شهر به شهر
ثروتی بیش به من داده خدا
…
مهربان
از سر کودکی من بگذر ،
باید آرام به سجاده تعظیم روم ،
شعرم آخر شده ، انگار زمان وصل است
" به خدا می دهمت عاریه وار ،
آری عاشق شده بودم این بار
رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده سید ریچارد
رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!!
پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم
يارو عکسمو ديده ميگه:اااا دماغ خودته اين؟
پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بيني به بيني، نسل به نسل منتقل شده الان رسيده به من!!!!
با دوستم رفتيم تو يه مغازه ي شلوغ که عسل طبيعي ميفروشه؛ نوبت ما که ميشه طرف ميگه:شمام عسل ميخواين!؟
، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوريم اومديم استخدام شيم
تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه
زنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای بیایی تو ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام ببینم اف ف سالمه یا نه
صبح رفتم کنکور بدم .مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟
پـَـَـ نه پـَـَـ اومدم اینجا برم دسشویی
ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم
رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟
پـــ نه پــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی...!!!
ساعت 5-4 صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته
خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
میگه خط تلفن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم
برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ
اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم
تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!
میگه امتحانِ چی داری؟؟؟میگم وصایا,,,میپرسه وصایای امام؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ... وصایای الیزابت تیلور ...
بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته ای؟اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم.
پـَـَـ نــه پـَـَــ. نه خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم
داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم
به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
پــَ نه پــــــَ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!!
امشب سرآن دارم . تا با تو سخن گویم راه تو بپویم من . اسرار تو راجویم
امشب به درت خواهم . تاصبح همی کوبم تا خود به درآئی زان . عطرت به صفا بویم
امشب زغمم تاصبح . حرف دل خود گویم پیمانه به پیش آری . تا باز کنی رویم
امشب زمیت نوشم . تا مست کند آن می، من را که گنه کردم . بسیار مدد جویم
امشب به سرم می زن . بی خود ز خودم گردان زیرا که ز رویت من . بسیار شرم رویم
امشب به درت کوبم . تا بازکنی در را می کوبم و می خواهم . دست از گنهم شویم
امشب در لطفت را . بگشا زبرم جانا مردانه تو را گویم . راهت به لقا پویم
امشب زمیت ساقی . مستم توچنان گردان تا بازشوم عبدت . کفران نشودخویم
امشب که نهم برسر. قرآن تو را تا صبح، خواهم که به درگاهت . آشفته کنم مویم
امشب ز تو می خواهم . تاعفوکنی من را زین رو به درت تا صبح . خاک ازتوبه می سویم
امشب بپوشم جوشن . با خواندن نامت من یارب زبلاهایت . ایمن بنما کویم!
همون من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم واسه عشق بازی موجها قامتم یه بستر.. یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجها یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیر و رو شد برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه حس عاشقی همینهههههههههههههههههههه اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی اما تا قایقی اومد از من و دلم گذاشتی رفتی با قایق عشقت روی روشنی فردا من و دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره ولی حتی وقته مردن باز سراغت رو میگیره .... این طور نیست ؟
روبروم بود ..... بغض ، تو گلوم بود
اگه می گفتم تموم بود
.
.
رفت و رفتم
هیچی نگفتم
فقط از دلم شنفتم :
که خودش بود ، نیمه پنهون ......
.
.
فرصت گفتنی ها چه رفت آسون
.
.
خود من بود ..... من ̗ من بود
وصله جور ، دل و پاره تن بود
.
.
بشکنه دستم
ولی
ناخواسته گلدون شکستم
نتونستم بگمش : یه عمر ̗ که خالی و خسته م
زبون بند اومد و
بخت بد و ...... هرچی که بودش
دست بدست داد که ندونم و نتونم و نگم
سینه م به نفس نفس داد
همچی جور شد
که ناجور بشه
من هیچ جور نتونم
بگمش : لرزید دلم ......عاشق شدم ...... لال شد زبونم ......
بگمش : لرزید دلم ..... عاشق شدم
........ دیوونه و لال شد زبونم
يادگار از تو همين سوخته جاني است مرا
شعله از توست ، اگر گرم زباني است مرا
به تماشاي تن سوخته ات آمده ام
مرگ من باد که اين گونه تواني است مرا
نه زخون گريه آن زخم ، گزيري ست تو را
نه از اين گريه يکريز ، اماني است مرا
باورم نيست ، نگاه تو و اين خاموشي؟
باز برگردش چشم تو گماني است مرا
چه زنم لاف و رفاقت ؟ نه غمم چون غم توست
نه از آن گرم دلي هيچ نشاني است مرا
گو بسوزد تنه خشک مرا غم ، که به کف
برگ و باري نبود دير زماني است مرا
عرق شرم دلم بود که از چشمم ريخت!
ورنه برکشته تو گريه روا نيست مرا
ادامه مطلب...